انا قتیل العبرة
قال الحسین علیه السلام:
انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا بکی.
حسین بن علی علیه السلام فرمود: من کشته اشکم.هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه می کند.بحار الانوار، ج 44، ص .279
ر
قال الحسین علیه السلام:
انا قتیل العبرة لا یذکرنی مؤمن الا بکی.
حسین بن علی علیه السلام فرمود: من کشته اشکم.هیچ مؤمنی مرا یاد نمی کند مگر آنکه (بخاطر مصیبتهایم) گریه می کند.بحار الانوار، ج 44، ص .279
ر
ساعات عمرمن همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیرکه آب ازسرم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا، شمار درد دلم، بی نهایت است
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت
روزی هزار بار دلت راشکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام
اینجا کسی برای تو جا وا نمی کند
این خاک احترام به دریا نمی کند
نامت برای دفع بلا روی طاقچه است
ورنه کسی نگاه به آقا نمی کند . . .
اَللّــهُمَّ عَــجِّل لِــوَلیِّکَــ الــفَـرَج
دیروز پای کلام های ناب یک پیر غلام امام حسین(ع)نشسته بودم که میگفت:
سنت بچه هیاتی این بود :
قبل ازهیات غسل میکردیم یا حداقل وضوداشتیم،
هنگام ورود وهنگام آغاز سینه زدن (لاحول ولاقوت الابالله)میخواندیم.
اذن میگرفتیم وبسم الله وبالله و...میگرفتیم.
ورود به هیات را با دورکعت نماز آغاز میکردیم.
پیراهن مشکی مقدس بود ،هرجایی نمی پوشیدیم، جدااز لباس های دیگر میشستیم.
آخرذکرحسین بر تار پودش خورده بود.
دائم الذکر بودیم، چه خادم چه مستمع.......
اما افسوس که حالا...
دستی که در مقابل شه میشود دراز
بی دست علقمه ز کرم میکند پُرَش
یا قمرالعشیره...
این همه آدم رفتند و نیامده اند؛
و فقط یک نفر است که رفت و هنوز هم در تاریخ دارند میگویند: نیامد نیامد ...
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد ...